۱۹ دی ۱۳۸۷

این یک زن است


توفیر دارد آنچه آموخته ای از حاشیه دخترانه زندگیت با این زنانگی شیرین و ناهاری که می پزی و می ماند روی گاز و تو میروی و پیراهن سبزت را می پوشی.

تفاوت دارد آن اقبال دخترانه با این مستی زنانگی که توی بوی آبلیموی سالاد شیرازی که باید ریزتر از این که هست می بود گم شده ای.

هزار فرسنگ راه است بین آن دوشیزگی ترد دخترانه با این خرامیدن آرام توی اثاث خانه برای یافتن دکمه کنده شده ای که برود و بنشیند روی جیب پیراهن تو.


این را نوشتم در پنجشنبه نوزدهم دی 1387ساعت20:6من باهار نارنج