۲۷ اسفند ۱۳۸۳

بکر

من باكره نيستم
مردي با من خوابيده
من بوي او را گرفته ام
صبح هر چه پيراهنم را شستم
باز بوي او را مي داد
من باكره نيستم
دستان مردي
اندام مرا كشف كرده

سال نو

من مي آيم از راه دور
از پشت پرچين تنهايي
به جاليز پر از تن تو