۲۲ مرداد ۱۳۹۱

معقول و منصف باشیم!


ج.ا هیچوقت غمخوار ما نبوده. حکومتی است که 30 سال سرمایه های انسانی و ثروت های ملی را به باد داده. چه عامدانه چه از سر نابخردی. 
این هم درست که دولت در ایران به عنوان بزرگترین کارفرما باید عهده دار خیلی از مسائل باشد. یک تنه -چون خوش اصرار دارد- بار آموزش و پرورش و بهداشت و رسانه و همه چیز را به دوش بکشد و راه هر انتقادی را هم بر خودش ببندد. 
ج.ا خودش را معصوم سیزدهمین شیعه میداند بی اشتباه و بری از هر خطا.
این و ها و دیگر ها همه درست اما...
هر یک از ما به عنوان عضوی از این جامعه بیمار در هرکجا که ایستاده ایم درست عمل می کنیم؟
معلمی که سوال امتحان می فروشد .
کاسبی که به ترازو دست می برد.
کارمندی که نوبت پس و پیش می کند.
راننده ای که با دو قطره باران کرایه اش دو برابر می شود. 
موجری که سال به سال حریص تر می شود.
دانشجویی که پایان نامه می خرد.
استادی که نمره می فروشد.
و این بار زلزله آذربایجان
مهندس ناظری که یک بار ساختمان را ندیده ...
مسکن مهری که بتنش همه چیز دارد به جز سیمان...
تعاونی مسکن روستایی که شده بساط حرف و حدیث اهالی.
وام نوسازی که هیچ وقت پرداخت نشده...
و آواری که تنها فقر باعث نبوده...
این آوار که امروز در آذربایجان بر سر مردم فرود آمد می توانست تنها یک لرزش زمین باشد. ما آدمها قابلیت ش را داشتیم و آن را به فاجعه تبدیل کردیم.