۱۴ اسفند ۱۳۸۴

! نیا

! اصلا نیا . ایمیل هم نزن . تلفن هم
اصلا جلوی چشمم آفتابی نشو
می خواهی صدات را هم از روی پیغام گیر پاک کنم ؟
اگه خوشحال میشی . اگه دوست داری اصلا میخوای بمیرم ؟
: تو فقط یه کار بکن برام
باش
..... فقط همین

۷ نظر:

ناشناس گفت...

آرشیوت را خواندم . لابه لای واژه ها حس دلنشینی خواباند ه ای که بوی زندگی می دهد . دوست داشتنی بودند .موفق باشید

ناشناس گفت...

زدودنی نیست...
ببین می توانی پاکش کنی؟
تنها صداست که میماند

PaRaDa گفت...

do ruze dige ke didi nemituni nabudanesh ro ba chizaye ke jaigozin nemishe jobran koni un vahgt migi nemikham dig ebashi

ناشناس گفت...

نه باورم نمی شه.یعنی اینقدر زود از چشمت افتادم؟یعنی همه چی تموم شد؟پس چی شد اون حرفای قشنگ؟یعنی توهم مثل بقیه ای؟...نه بهار نمی تونم باور کنم....بگو که این فقط یه خواب آشفته س.زندگی بدون تو برام بی معنیه...خداحافظ...نامه رو میندازم تو باغچهبرو ورش دار...بعد از اینکه خوندیش بسوزونش...درست مثل قلبم که خاکسترش کردی
یک مرد دلشکسته

ناشناس گفت...

کافش جان ! تو هم دچار همون مرض همیشگی مردها شده ای؟ بیماری خود تحفه پنداری مزمن ؟ خودتو به این برو بچه های دکتر نشون بده . :)
ای کاش یه ایمیل ازت داشتم . در ملا عام نمیتونم از خجالتتون در بیام .

ناشناس گفت...

این کافش خیلی باحاله به جان خودم.دیگه این که فکر این شعر کمی تکراریه.مثلن اونی که عصار می خونه:بایده بودن تو. باش.ویا هزاران غزل دیگر.من به عنوان یک خواننده ی عادی جسارت رو در شعرات خیلی می پسندم که به نظرم با زیاد کردن تعداد کلمات افت می کنه.ضمنن مگه نمی دونستی اسم کافش امیده؟

ناشناس گفت...

بابا بهار نارنج منم ...نزن...خدا خودش قبلا از خجالتم دراومده
.................