چاقو ابزار مفیدیست. از زمانی که انسان توانست سنگ را صیقل بدهد و تیز کند و پوست حیوانات را بکند و درختان را قطع کند توانست کم کم راهش را به مدنیت هم بگشاید. چاقو فروشی هم البته حرفه ی شریفیست. زنجانی ها و کردهای عزیز هم دستشان درد نکند که چاقوهای خوبی می سازند.
حکایت نوکیا قصه ی چاقو فروشیست که چاقو فروخته به گزمه ی مستی که سر شب افتاده پی ناموس مردم. چاقو را فروخته، پولش را هم دو لا پهنا گرفته.فردا که چاقو را از پهلوی جنازه بدبخت کشیده اند بیرون می گوید : به من چه! من به همه چاقو فروختم.
پی نوشت: دنیا دارد دنیای بهتری می شود. آدیداس فهمیده اگر از کارگران کودک پاکستانی استفاده کند ، مردم دیگر محصولاتش را نمی خرند. اگر شرکتی بگوید محصولاتش سبز است ( دوستدار محیط زیست) فروشش بیشتر می شود. اگر هم کمپانی معظمی بگوید ابزار جاسوسی فروخته به یک دولت خشن مذهبی دیکتاتور ، مردم یک جاییش را پاپیون می کنند می زنند توی سرش.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر