۲۹ بهمن ۱۳۸۴

روياي نيمه شب زمستان

حالا تو وبلاگم چي بنويسم -
هرچي دوست داري -
مينويسم -
زن به ضيافت عشق رفت
دست خالي برگشت
دلش را جا گذاشته بود
نه اينو ننويس -
مي نويسم ملكه مداد رنگي ها دلش برا پادشاه اسمارتيزا تنگ ميشه -
. ميگم تمام عروسكهاي دنيا مال تو بعدش تو مال من
! مي گم اميد
جان دلم -

۱۰ نظر:

PaRaDa گفت...

neveshtish belakhare ke
khubish be hamine
adam minevise ta sabt beshe
bad sare se sut pashimun mishe ke chera neveshte!
khub baharam
dargire dasram hastam koliiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii
dao kon baram

ناشناس گفت...

تمام دنیا مال تو...و

ناشناس گفت...

...کاش میشد عشق را از سر گرفت

ناشناس گفت...

امسال تو يه ظهر زمستوني بهارو پيدا كردم
بهاري كه هميشه مي مونه ...

ناشناس گفت...

جای پاک کن ها خالی.

ناشناس گفت...

حالت خوبه؟از من نمی پرسی چونم؟

PaRaDa گفت...

na
aslan khub nistam
in ruza bad kalafe hastam baharam

ناشناس گفت...

اما من هرگز دنیا را این چنین نخواهم شناخت.

ناشناس گفت...

آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا

ناشناس گفت...

Wonderful and informative web site.I used information from that site its great.
»