یک زن، یک حس، یک نقطه

۲۱ بهمن ۱۳۸۸

فردا که بهار آید 
آزاد و رها هستیم
ارسال شده توسط باهار نارنج در ۷:۳۲
با رایانامه ارسال کنیداین را در وبلاگ بنویسید!‏در Twitter به اشتراک بگذارید‏در Facebook به اشتراک بگذارید‏اشتراک‌گذاری در Pinterest

۱ نظر:

روشنک گفت...

به امید اون روز(کاش میشد با سبز بنویسمش)

۱۱/۲۱/۱۳۸۸ ۶:۱۸ بعدازظهر

ارسال یک نظر

پیام جدیدتر پیام قدیمی تر صفحهٔ اصلی
اشتراک در: نظرات پیام (Atom)

جستجوی این وبلاگ

خطایی در این ابزارک وجود داشت

بايگانی وبلاگ

  • December 2014 (2)
  • October 2014 (1)
  • September 2014 (1)
  • August 2014 (1)
  • May 2014 (1)
  • September 2013 (3)
  • August 2013 (2)
  • July 2013 (1)
  • April 2013 (2)
  • March 2013 (5)
  • January 2013 (1)
  • December 2012 (3)
  • November 2012 (1)
  • October 2012 (2)
  • August 2012 (1)
  • July 2012 (4)
  • June 2012 (3)
  • May 2012 (9)
  • April 2012 (6)
  • March 2012 (4)
  • February 2012 (8)
  • January 2012 (4)
  • December 2011 (2)
  • November 2011 (4)
  • October 2011 (11)
  • September 2011 (4)
  • August 2011 (4)
  • July 2011 (1)
  • June 2011 (1)
  • May 2011 (1)
  • March 2011 (5)
  • February 2011 (3)
  • January 2011 (3)
  • December 2010 (2)
  • November 2010 (2)
  • October 2010 (2)
  • September 2010 (6)
  • August 2010 (4)
  • July 2010 (5)
  • June 2010 (8)
  • May 2010 (4)
  • April 2010 (5)
  • March 2010 (3)
  • February 2010 (4)
  • January 2010 (9)
  • December 2009 (8)
  • November 2009 (6)
  • October 2009 (8)
  • September 2009 (19)
  • August 2009 (29)
  • July 2009 (30)
  • June 2009 (8)
  • May 2009 (6)
  • April 2009 (6)
  • March 2009 (3)
  • February 2009 (6)
  • January 2009 (1)
  • December 2008 (7)
  • November 2008 (4)
  • October 2008 (3)
  • August 2008 (1)
  • June 2008 (2)
  • December 2007 (10)
  • November 2007 (3)
  • October 2007 (5)
  • September 2007 (2)
  • May 2007 (11)
  • April 2007 (14)
  • March 2007 (11)
  • September 2006 (5)
  • August 2006 (10)
  • July 2006 (6)
  • June 2006 (7)
  • May 2006 (3)
  • April 2006 (7)
  • March 2006 (13)
  • February 2006 (10)
  • January 2006 (17)
  • December 2005 (5)
  • November 2005 (4)
  • October 2005 (1)
  • September 2005 (3)
  • August 2005 (3)
  • July 2005 (1)
  • June 2005 (2)
  • May 2005 (7)
  • April 2005 (3)
  • March 2005 (2)
  • February 2005 (2)
  • December 2004 (1)
  • June 2004 (1)
  • May 2004 (4)

شمارنده

درباره من

عکس من
باهار نارنج
آنقدر که اینجا باران می بارد و باد می آید شاید مرا بردارد و ببرد یک جای دیگر

مشاهده نمایه کامل من

دوستان باهار

  • Florida Used Cars
  • friendship bracelet
  • دستبندهای باهارانه ی من!
  • فروش دوستی های باهاره!
  • google
  • لبه ی تاریکی
  • Danielment
  • وبلاگ مرحومم در بلاگفا
  • مغزهای آکبند
  • گمشده در بزرگراه
  • پلک سوم شب
  • پرت
  • نیمه پر جام
  • پاپتی
  • نی ما
  • مزدیسا
  • مجتبی
  • مانا روانبد
  • شراگیم
  • خرید شارژ
  • سینماتوگراف
  • سورملینا
  • سودارو
  • زاغچه
  • رضا براهنی
  • رد نایاب درد
  • رادیو زمانه
  • دومان
  • دغدغه های قرن 21
  • درنگ های نابهنگام
  • باران در دهان نیمه باز
  • املایم مشکل دارد
  • اراجیف مزمن

باهار اینها را می خواند

  • BBCPersian.com | صفحه نخست
    عباس عطار، عکاس ایرانی درگذشت
  • جهان زن
    روزگار تلخِ کارگران سیستان‌وبلوچستان؛ زندگی با چاشنیِ خشکسالی، گرمای سوزان و گرد و غبار گزارش: فائقه راغی
  • فلسفه در اتاق خواب
    Self is a socially constructed illusion
  • گم شده در بزرگ راه
    نقطه‌ای برای پایان
  • حضور خلوت انس
    نوروز
  • حمیدرضا سلیمانی
    درود
  • روزنوشت‌های سودارو
    توهم اقتصاد و واقعیت تغییرات اقلیمی به بیان دیوید سوزوکی
  • کدئین
    ۱۰۴۱. تأملات
  • ديفال مستراح
  • لبه‌ تاریکی
    پاسخی به هیچکس
  • آق بهمن
    کتاب چی؟ «خورشید همچنان می‌دمد»
  • A Man Called Old Fashion
    نگارخانه
  • Enough is not Enough.
    اعتقاد چهاردهدون
  • پیپ خسته
    خیریه پیام امید
  • خوابگرد
  • Danielment
  • مسیح علی نژاد
  • سیب زمینی خورها
نمایش 10 ‏نمایش همهF

پست های پرطرفدار

  • عکس سگ مرده ی هم اتاقی روی طاقچه ی اتاق نشیمن
    بگذار همه چیز را رها کنم. لیست خرید روزانه، سیگاری که هوسش را کرده ام و در خانه ندارم و انبوه لباسهای روی تخت را. بگذار در خودم غرقه شوم پی...
  • بدون ادبیات لطفا!
    اگر ادبیات نبود من الان داشتم کون بچه ی سوم را میشستم و احتمالا شب هم پیراهن گیپور بنفشم را که زن دایی از مکه کادو آورده بود می پوشیدم وپیر...
  • سنگر به سنگر تا فتح ر ه ب ر
    بعد از ملی شدن خیابان ها ، نماز جمعه، پس گرفتن الله اکبر و امام حسین ازدولت کودتا این بار با لغو مراسم شب احیا در مرقد امام آیت الله خمین...
  • حکایت بعضی ها
    زشترویی در آینه به چهره‌ی خود می‌نگریست و می‌گفت سپاس خدای را که مرا صورتی نیکو بداد، غلامش ایستاده بود و این سخن می‌شنید. چون از نزد او به ...
  • گردش آزاد اطلاعات
    بلاگفا، دیکتاتور مجازی اسپایدرمرد
  • به یاد تمام بیست و دو سالگی هایمان
    ما را به خاطر آور ما را که تازه جوانانی بیست و دو ساله بودیم شور عشق در سینه داشتیم و سینه به خاک سپرده ... مردیم ما را به خاطر بیاور ما را ...
  • پدرم
    نفرین بر زمان که می گذرد و حواسش نیست این همه سفید میهمان ناخوانده شقیقه های مهربان تو شد این را نوشتم در جمعه بیست و سوم اسفند 1387ساعت...
  • آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
  • آلت تناسلی مردانه دارم پس هستم!
    آنها که گودری ها را می شناسند نوع ادبیاتشان را هم دیده اند. گذشته از غلط های نگارشی عمدی و تکه کلام های درون گروهی، آنچه بیشتر به چشم می خو...
  • برشي از يك كيك بيات شده
    توي ذهنت برگرد عقب . به بچگي ، به اولين چيزي كه يادت مي آيد . من در ارتفاع بودم . بلندي شانه هاي مردانه . قلمدوشم گرفته بودند و من دنيا را ا...

باهار را مشترک شوید

پست‌ها
Atom
پست‌ها
نظرات
Atom
نظرات
طرح زمینه Awesome Inc.. با پشتیبانی Blogger.