روزگاری شام غمگین خزان
خوشتر از صبح بهارم می نمود...
این زمان حال شما حال من است
ای همه گلهای از سرمـــــــــــــا کـــــــــبود
تاج عشقت عاقبت بر سر شکست
خنده ام را اشک غم از لب ربود
زندگی در لای رگهایم فسرد
ای همه گلهای از سرما کبود
ای همه گلهای از سرما کبود