۲۰ فروردین ۱۳۸۵

سنگواره 2


این تب و درد است که می خواندم

ناله ی سرد است که می خواندم

در دل این شهر پر از زمزمه

نعره ی مرگ است که می خواندم

تلاش آن روز ها بود برای قافیه سازی با صوت و لحن در کلاس ادبیات و من یکه جلوی دبیر که میشود درد و سرد و مرگ را قافیه آورد . و این حرف توی کلاس ادبیات یک جور فحش ناموسی حساب می شد آن روزها . کی بود ؟ ۱۳۷۴ به گمانم !

هیچ نظری موجود نیست: