۹ اردیبهشت ۱۳۸۹

برجستگی

نواحی خاصی از بدن مردان در اوقات خاصی برجسته می شود اغلب هم نابهنگام و بی موقع.
البته هر دوی آنها در مواجهه با زنان پیش می آید. اگر در موضع پایین تنه باشد که هیچ. در این مقال نمیگنجد. ولی دومی که به رگ گردن موسوم است گریبان گیر اکثر ما شده.
 آقایان محترم !
اگر بنده حقیرعینهو  آبجی جنابعالی می باشم که از عیان شدن ک و ن و کپل من رگ برجسته می شوید انتظار دارم اگر از همجنسان شما صبح علی الطلوع جلو چشم شما ترمز زد کمثلهو یک برادر آن آدم را سر جایش بنشانید. اگر همچین کاری نمیکنید و آنجا مثل یک آدم روشنفکر اجازه میدهید بنده خودم از حق و حقوقم دفاع کنم و جواب متجاوز را بدهم لطفا الان هم خفه خون بگیرید .
زیاده جسارت است.

پی نوشت: من عصبانیم.
پی نوشت 2: من دردم هم آمده
پی نوشت 3: من گریه هم کرده ام



۸ اردیبهشت ۱۳۸۹

تمام برادران من

تنها روزی که در تهران همین تهران خودمان نشستم ترک موتور یک پسر جوان  و او فریاد میزد محکم بغلم کن و من سرم را فرو برده بودم میان شانه هایش و با چشمهای خیس و اشک آلود او را سفت گرفته بودم که وقت ویراژ دادن و رد شدن از روی چاله ها و پلها پرت نشوم روی زمین عاشورای امسال بود.
گیر افتاده بودم میان دو ردیف گارد ویژه جلوی ساختمان راهنمایی رانندگی خیابان آزادی. آنقدر گاز اشک آور زده بودند که چشمهام شده بود کاسه ی خون . وا رفته بودم کار دیوار. کسی که سوارم کرد و از مهلکه دورم کرد جوان بسیجی چفیه بسته ای بود که نمیدانم چرا آن وسط دلش به حال من سوخت . 
  او ردیف آدمها را رد می کرد و از روی موانعی که مردم ساخته بودند رد میشد و فریاد میزد "منو محکم بگیر "
هنوز نمیدانم دلیلش چه بود!




۲۳ فروردین ۱۳۸۹

کافه گودو

به عرض تمامی دوستان می رساند که دیروز متوجه شدم تابلوی کافه گودو جهت تعمیرات از جای خود خارج شده و به زودی مراجعت خواهد کرد.