۹ مهر ۱۳۹۰

همه ی آن چیزی که پدر و مادرم نمی داند!

خیلی وقتا بهش فکر کردم اگه بمیرم خانوادم بیان خونم و وسایلمو جمع کنن ببرن وقتی کتابا و نوشته ها و باقی چیزا رو ببینن در باره من چی فکر میکنن؟ باورشون میشه من دخترشونم؟ شما ها چی؟ چند نفر از شما جلوی پدر و مادرش چیزی برای قایم کردن نداشته؟  عشقی علاقه ای عقیده ای دوستی رفیقی ... 
اگه منو بکشن و از پدرم بپرسن دشمنی داشتم یا نه میتونه جواب بده؟ 
امروز وقتی شنیدم پدر نهال اومده گفته دخترم اینطوری و اونطوری فکر کردم چند تا پدر میتونه یا حق داره بیاد بگه بچه من چطور بوده؟ پدر من نه وبلاگ منو خونده نه از عاشقی های من خبر داره.
موقع تظاهراتا که میترسیدم دستگیر بشم یه خط ایرانسل گرفتم و با دوست پسرم و بقیه کسایی که میترسیدم براشون مشکل پیدا بشه با اون خط در تماس بودم. چون میترسیدم از اینکه میدونستم وقتی یه دختر پاش برسه به اوین حتی برای یک ساعت اولین چیزی که ازش حراج میشه آبروشه. وقتی میشینن کنارت و میگن ایمیلتو باز کن و تموم ایمیلات شخصیترین درد دلهات رو میخونن و جلوت بهت صد تا حرف میزنن انتظار دارین یه دختر چی کار کنه؟ اگه بهت بگن همین عکسا و ایمیلا رو میدیم دست بابات یا پخش میکنیم تو محلتون و اینترنت( میدونیم که پستیشون به این حد هست) یه دختر باید چه کار کنه؟


نهال شوهر داشته یا نداشته باباش میدونسته یا نمیدونسته سی سالش بوده یا چهل سالش ابدا برای من یکی مهم نیست. چیزی که مهمه اینه که دو تا جووون به هر دلیلی پر پر شدن و داغ به دل همه گذاشتن.


پی نوشت: دوستان بی نام و نشانی که فحش میدهید لطفا ایمیلتان را اگر جرات دارید وارد کنید. شاید دلم خواست جوابتان را بدهم



۱ نظر:

زن قجری گفت...

حق با توئه: پدر مادرها همیشه تصور اون چیزی رو در ما می بینن که خودشون می خوان! منم تصور می کنم اگه پدرم من واقعی رو با عقاید خودم یکباره و بعد از مرگم مثلن می شناخت، حرفهایی بهتر از پدر نهال نداشت؛ طوری که انگار تازه با دخترش آشنا شده
و این دقیقن چیزیه که نه تنها در مورد پدر و مادر که در مورد اکثر آدمها صادقه؛ اکثرن نسبت به هم سوءتفاهم دارند _حالا سوءتفاهم خوب یا بد_ و نمی خوان واقعیت بقیه رو بپذیرن