چند هفته قبل یه سفر داشتم داخل ترکیه و فرصتی شد که یه کم از زرق و برق استانبول و ویترین خوشگل توریستیش دور بشم. چیزی که بیشتر از همه تو ذهنم باقی میمونه بعد از جاده های خرابی که دارن، حجم انبوه زباله بود. حجم انبوه که میگم یعنی در حد یه بار کامیون زباله در هر جایی که اثری از آدمیزاد بود. کنار روستاها و ساحل و جنگل و خلاصه شده بود یه تابلو برا مناطق توریستی. یعنی اگر زباله میدیدیم یعنی اونجا یه جای توریستیه! البته برای توریست داخلی. دیدن مردمی که کنار تل زباله در حال کباب درست کردن و آفتاب گرفتن بودن یه چیز عادی شده بود برام. نگاه متعجب اونها رو هم وقتی زباله هامونو میریختیم تو کیسه زباله و با خودمون می بردیم دیدنی بود.
حتی جاهایی که ورودی میگرفتن برای ساحل هم پر از زباله بود. آشغال خوراکی و لنگه دمپایی و هر چیزی که فکرش رو بکنین و خطرناک تر از همه شیشه های شکسته ی آبجو که باعث میشد از خیر قدم زدن پابرهنه توی ساحل بگذرم.
حتی جاهایی که ورودی میگرفتن برای ساحل هم پر از زباله بود. آشغال خوراکی و لنگه دمپایی و هر چیزی که فکرش رو بکنین و خطرناک تر از همه شیشه های شکسته ی آبجو که باعث میشد از خیر قدم زدن پابرهنه توی ساحل بگذرم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر