۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۶

داستان آن لاین 5


تو هیچ چیزت به آدمیزاد نرفته ! این را مادرم میگفت و عجیب هم سر حرفش ماند برای همیشه و من فکر می کردم چه چیزهایی مرا به آدمیزاد شبیه می کند ؟
ملافه را می کشیدم رویم مادر حالی به حالی می شد . می گفت نکن این طوری . مثل مرده ها می شوی. من می خندیدم که مادر جان من بمیرم رویم ترمه می کشند نه شمد نخی ! با اخم می گفت طاقباز نخواب ....

هیچ نظری موجود نیست: