دچار توهم گنگی شده ای
از ياد دختر همسايه در روزهای بيقرار تابستان
نه گمانم که عاشقی
در من روزی را میبینی زیر قلاب کمر پدر
در هوس شره های سیاه مار دوش ۱۷ ساله
نه
باور نمی کنم
مرا که نمی بینی
در چشمهات هزار زن شبیه او نشسته اند و زل می زنند به من
اشتباهی آمدی آقا
از ياد دختر همسايه در روزهای بيقرار تابستان
نه گمانم که عاشقی
در من روزی را میبینی زیر قلاب کمر پدر
در هوس شره های سیاه مار دوش ۱۷ ساله
نه
باور نمی کنم
مرا که نمی بینی
در چشمهات هزار زن شبیه او نشسته اند و زل می زنند به من
اشتباهی آمدی آقا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر