۱۲ اسفند ۱۳۸۵
بهار كه باشي زندگي دست از سرت بر نمي دارد
هي بايد ضجه بزني برويد كنار
و مردم
تيله هايشان را توي جمعه بازار به قيمت مي فروشند .
من چه كار كنم ادامه ي زندگيم از دست خدا افتاد و هزار تكه شد ؟
مثل ليوانهاي نشكن فرانسوي .....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر