۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۶

بی نام بی یاد بی خاطره


یادم میرود
هرچه باد توی موهات
هر چه باران
توی دستهات
یادم می رود
باران دوباره زیبا بود
یادم می رود
باد می وزد
یادم می رود
هزار بار دویدن
هزار باز خندیدن
تو مجسمه ی میدان بودی
من مسافر شهر های دور
شاد از چرخیدن
چراغهای روشن
شب شهر

هیچ نظری موجود نیست: