۱۵ تیر ۱۳۸۸

معشوقه شهید


"زن" در ایران دو وجه بارز دارد وجه "زنانگی" که با فرمانبرداری و نجابت و پارسایی در هم تنیده شده و سوی "معشوقه" بودنش که به تمامی بتی است که مرد او را می پرستد.

معشوقه در ادبیات ایران زنی نیست که نیم ارزش جان مرد را دارد که جان را باید برایش داد .

معشوقه را باید حمایت کرد. نازک آرای تن ساق گلیست که به جان کِشته می شود و به آب دیدگان باید آبیاریش کرد و وجه فرشته وش دارد.

از این روست که کسی که زن را بیازارد از پست ترین مردمان شمرده می شود و کسی که اثبات مردانگیش را در رنج دادن زنی ببیند منفور همان مردمان شود.

در رزم گرد آفرید ، او خود را به شمایل مردان در آورد که میدانست سهراب بر زن حتی مسلح نخواهد تاخت.

در این سرزمین مردان زیاد ناجوانمردانه به خاک افتادند. تیر غیب شعبده باز بر پشت بسیار رفیقان ما خورد از مردان. اما آنچه همین مردان را که به خاک افتادن رفقای زیادی را دیده و بر دستشان بسیار جوانان پرپر شده بودند را به خشم آورد و دلشان را به درد، کشتن زنی بود بی سلاح!


هیچ نظری موجود نیست: