من بودم حسن فرصت، علی رخصت، ممد پونصد رفتیم پیش مِیتی منگول، نامرد، دواخوری اولی رو خوردیم بسلامتی اینوریا لول لول شدیم،دومی رو خوردیم بسلامتی اونوریا پاتیل پاتیل شدیم سومی رو اومدیم بخوریم میتی منگول ساقی شدگفت رتته گفتم عفتت پتته ...دس تو این جیب، دس تو اون جیب دستهزنجونی سفیدَهرو کشید کارتیمون کردحالا ما اینجا گفتیم زدیم، شومام بگین زدن، خوبیت نداره
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر