هیچ گاه در پیچ تند هیچ خیابانی رکاب نزده ام و دنبالت تا هیچ دبیرستانی زیر باران نم نم آبان ماه گرگان قدم تند نکرده ام و سیلی از هیچهیچ دختری ... پسر عمه ای نخورده ام و چادر سیاه تو را با
این را نوشتم در شنبه نوزدهم بهمن 1387ساعت20:8من باهار نارنج میدانی که من هرگز نبوده ام و تو در بالابلندی بلوغ بدجور به آسمان گند این سرزمین چسبیدی.
ستاره نبودی من مردَت شدم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر