دغدغه های هراز فدای یک بوسه ات
مرا با دره ها چه کار
جذبه ی تو نیرومند تر است
که مرا
بالا میکشد
از آمل تا امامزاده هاشم ۱۸ ساعت طول کشید . اونایی که رفتن میدونن این فاصله ۱۰۰ کیلومتر هم نمیشه . ترافیک وحشتناک .یخ زدگی جاده رانندگی مزخرف راننده ها زرنگ بازی و از لاین راست رفتن ماشینهای خاموش بدون بنزین و ۱۸ ساعتی که نه یک پلیس دیدیم نه یک لودر و برف روب . انگار آقایان فقط تو اتوبانها میتونن با بنز ویراژ بدن و این جاده ی بدبدخت و مسافرای بدبخت تر از دایره ی استحفاظی همه این برنامه های نوروزی بیرون بود . نه ۱۱۰ جواب می داد نه پلیس راه . حتی پیگیری دوستان از تهران هم جواب نداد . انگار اون تیکه از جاده ته دنیا بود و ما هم فراموش شدگانی که حتی شبکه معظم خبر لای اخبار فلسطین و عراق برامون تره هم خورد نکرد .
کفش مناسب و اینکه مثل همیشه به قول مامان مثل کولی ها کوله پشتی همرام میبرم باعث شد که در ساعت ۱۸ سفر بزنیم به جاده و تا امامزاده هاشم پیاده بریم و بازم غیرت هلال احمر که من و همسفرم رو سر پیچ آخر سوار کرد و از اونجا هم با یه کامیون خودمونو تا سه راه تهران پارس رسوندیم .
اسم اینو میشه چی گذاشت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این مملکته آخه ؟