مادربزرگ
چرا تکرار نمیشوی
هر شب میان ملحفه ی سفید دست بافت تو ، خودم را جنین میکنم تا بیایی و لااقل درخواب دوباره سر میان سینه های پر برکتت بگذارم و تمام این ده سال نبودنت را هق هق کنم.
مادر بزرگ
دخترک تنهاست
کی به دور قد و بالایم خواهد گشت؟
کی دردم را به جان خواهد خرید و کی اسپند برایم خواهد گرداند؟
مادربزرگ
می ترسم
چرا تکرار نمیشوی
هر شب میان ملحفه ی سفید دست بافت تو ، خودم را جنین میکنم تا بیایی و لااقل درخواب دوباره سر میان سینه های پر برکتت بگذارم و تمام این ده سال نبودنت را هق هق کنم.
مادر بزرگ
دخترک تنهاست
کی به دور قد و بالایم خواهد گشت؟
کی دردم را به جان خواهد خرید و کی اسپند برایم خواهد گرداند؟
مادربزرگ
می ترسم